loading...

امید ظریفی

بازدید : 230
دوشنبه 4 اسفند 1398 زمان : 4:13
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

امید ظریفی

خرده نگیر شازده‌جان. خودم نیک می‌دانم که دیرزمانی است بساط دل‌م را برای‌ت نگشوده‌ام و کاغذی برای‌ت ننگاشته‌ام. این را هم نیک می‌دانم که سکوت تو نیز حاصل آزردگی از همین اهمال‌کاری است. باری، همیشه بخشش از بزرگان بوده‌است و خوب‌رویان! یحتمل به‌واسطۀ جلسات قرآن هفتگی خدیجه‌خاتون و معاشرت با والده‌ام نیک می‌دانی که در این بازپسین‌روزها نه شورِ حیات داشته‌ام، نه مجالِ ممات. لیکن اگر فی‌الحال رمقی در وجودم مانده و دمی‌می‌آید و بازدمی‌می‌رود، از برکت یاد و امید لقاء تو است. به‌هرجهت -شکرِ ایزد- چند روزی است که حال‌م رو به بهبودی دارد.

حقیقت این است که قصد داشتم این رقعه را چندروز پیش برای‌ت بنگارم. همان روزی که زمین و زمان پر بود از لاف و گزافه‌گویی. همان روزی که غافلان اسم‌ش را گذاشته‌بودند روزِ عشق. بله! روزِ عشق... اما مگر عشق را تمنای روزی خاص؟! بدان آن‌ها که یک روزِ سال را روز عشق می‌دانند، دل‌هاشان در باقیِ سال از عشق خالی است -و حتا همان‌روز هم. به‌راستی چه کاری عبث‌تر از ثبت روزی در تقویم برای یادآوری عشق؟! که عشقی که در بطن زندگی جریان ندارد و نیازمندِ یادآوری است، همان به‌تر که از یادها برود... و می‌رود، دیر یا زود.

همۀ این‌ها که در پندارم گذشت، از نوشتنِ رقعه منصرف شدم و قلم را کناری نهادم. با خود گفتم بگذار این یک روز باشد برای همان‌ها؛ همان‌ها که اصلن نفهمیده‌اند قواعد بازی را. شازده‌جان! محبوبِ من... بدان تمامِ سال با تمامِ لحظات‌ش برای ماست. مایی که هر موقع بخواهیم در خیالات‌مان بر لب بام شهر می‌نشینیم و چیپس‌های فلفلی را دانه‌دانه در ظرف ماست موسیر می‌زنیم و هم‌راهِ صدای خش‌خشی که گوش‌هایمان را پر کرده به تقلای بیهودۀ مردمِ شهر می‌خندیم.

بگذریم شازده‌جان! بگو ببینم رأی می‌دهی امسال؟! خواهشن با رسم شکل توضیح بده که شیرفهم شوم!

نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 11
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 3
  • بازدید کننده امروز : 3
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4
  • بازدید ماه : 44
  • بازدید سال : 254
  • بازدید کلی : 8989
  • کدهای اختصاصی