loading...

امید ظریفی

بازدید : 276
يکشنبه 10 اسفند 1398 زمان : 14:22

یک. فکر می‌کنم این روزها در منظم‌ترین و پربازده‌ترین حالت خود از بدو تولد تا الآن‌ام! صبح بیدار می‌شوم و چای درست می‌کنم و چنددقیقه‌ای منتظر می‌مانم تا خانواده هم بیدار شوند و صبحانه بخوریم. مادرم نمی‌گذارد بروم آش یا حلیم بخرم. خودش می‌گوید به‌خاطر رعایت مسائل بهداشتی است، اما من فکر می‌کنم هنوز از داستانِ پست «به‌خاطر نیم‌کیلو آش» می‌ترسد! (-: بعد از صبحانه می‌روم داخل اتاق‌م و می‌نشینم پشت میزی که دو ستون کوتاه کتاب از سمت چپ و راست‌ش بالا رفته و مشغول کارهایم می‌شوم تا شب. موقع استراحت، یا برمی‌گردم سمت راست و یکی از کتاب‌های سایه یا حسین جنتی را برمی‌دارم و شعری می‌خوانم، یا برمی‌گردم سمت چپ و قرآن جدیدِ بنفش‌م را برمی‌دارم و تورق می‌کنم، یا یوتوب را باز می‌کنم و ویدئویی می‌بینم، یا وارد ساندکلَود می‌شوم و آهنگی گوش می‌دهم. علاوه بر کارهای علمیِ معمول که کمی‌گسترده‌تر هم شده، کتاب‌خواندن و پادکست گوش‌دادن‌م را هم به‌صورت منظم‌تری ادامه می‌دهم... خب البته همۀ این‌ها همان تهران هم بود، اما چیزی که الآنِ این‌جا را متفاوت می‌کند این است که همان‌طور که داری کیهان می‌خوانی یک‌دفعه مادرت با یک لیوان آب‌پرتقال و یک بشقاب میوۀ خردشده می‌رسد بالای سرت! (-:

سوالات ضمن خدمت تحلیل و روش تدریس فارسی ششم
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 11
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 3
  • بازدید کننده امروز : 4
  • باردید دیروز : 6
  • بازدید کننده دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 75
  • بازدید ماه : 259
  • بازدید سال : 4141
  • بازدید کلی : 8435
  • کدهای اختصاصی